♥♥♥♥تنها♥♥♥♥

♥هیچوقت از خدا نخواستم همه دنیا مال من باشه فقط خواستم اون که دنیای منه مال هیچکس نباشه!♥

عید غدیر خم بر همه ی مسلمین مبارکباد
 

آسمان، سرپناه مولا بود

و زمين، كارگاه مولا بود

عاشقي، پابه‌پاي او مي‌رفت
چشم نرگس، نگاه مولا بود

هرچه مي‌كرد، دلبري مي‌كرد
مهرباني، سپاه مولا بود

عدل و آزادگي، كه گم مي‌شد
چشم مردم، به راه مولا بود

روز، هر چيز داشت؛ از او داشت
و شبان، شاهراه مولا بود

روز و شب را، به كار، وا مي‌داشت:
اين، سپيد و سياه مولا بود!
آب، از الغدير، برمي‌داشت
مَشربي، كه گواه مولا بود

كوفه، هرچند هم، كه بد مي‌كرد
باز هم، در پناه مولا بود!

پدر خاك بود و، خاكي بود
بي‌گناهي، گناهِ مولا بود!

نوشته شده در شنبه 13 آبان 1391برچسب:عید غدیر خم,ساعت 16:4 توسط ♥♥♥♥hossein♥♥♥♥| |

دیدم یه شماره غریب اس ام اس داده
" سلام آقا خوشگلـــه ، با من دوست میشی ؟ "
با خودم گفتم حتما باز مريم داره با یه شماره غریب امتحانم می کنه
بی خیال هم که نمیشه زدم
" نه .. لطفا مزاحم نشید ، من دوست دخدر دارم .. رابطمم باهاش خیلی خوبه "
زد :
" جدا ؟؟ چه پسر با معرفتی ! کاشکی با من دوست میشد این آقا پسر ، اسمش چیه حالا ؟ "
زدم مريم و گفتم دیگه هم اس ام اس ندید لدفن
زد :
" حالا خیلی هم جـَو فردین بازی و معرفت نگیرتت بابا ! پدرتــم ، این شماره ی همکارمه ، خواستم بگم من گوشیم خاموش شده , خواستی بیای دنبال ماشین به این زنگ بزن
من کافه ی بغل ادارم ،
راجع به مريم خانومم اومدم خونه مفصل به خدمتت می رسم !

 

برای مشاهده ی بقیه ی مطالب روی ادامه مطلب کلیک کن


ادامه مطلب
نوشته شده در چهار شنبه 3 آبان 1391برچسب:,ساعت 23:48 توسط ♥♥♥♥hossein♥♥♥♥| |


Power By: LoxBlog.Com