♥♥♥♥تنها♥♥♥♥
♥هیچوقت از خدا نخواستم همه دنیا مال من باشه فقط خواستم اون که دنیای منه مال هیچکس نباشه!♥
آسمان، سرپناه مولا بود و زمين، كارگاه مولا بود عاشقي، پابهپاي او ميرفت هرچه ميكرد، دلبري ميكرد عدل و آزادگي، كه گم ميشد روز، هر چيز داشت؛ از او داشت روز و شب را، به كار، وا ميداشت: كوفه، هرچند هم، كه بد ميكرد پدر خاك بود و، خاكي بود دیدم یه شماره غریب اس ام اس داده برای مشاهده ی بقیه ی مطالب روی ادامه مطلب کلیک کن
چشم نرگس، نگاه مولا بود
مهرباني، سپاه مولا بود
چشم مردم، به راه مولا بود
و شبان، شاهراه مولا بود
اين، سپيد و سياه مولا بود!
آب، از الغدير، برميداشت
مَشربي، كه گواه مولا بود
باز هم، در پناه مولا بود!
بيگناهي، گناهِ مولا بود!
" سلام آقا خوشگلـــه ، با من دوست میشی ؟ "
با خودم گفتم حتما باز مريم داره با یه شماره غریب امتحانم می کنه
بی خیال هم که نمیشه زدم
" نه .. لطفا مزاحم نشید ، من دوست دخدر دارم .. رابطمم باهاش خیلی خوبه "
زد :
" جدا ؟؟ چه پسر با معرفتی ! کاشکی با من دوست میشد این آقا پسر ، اسمش چیه حالا ؟ "
زدم مريم و گفتم دیگه هم اس ام اس ندید لدفن
زد :
" حالا خیلی هم جـَو فردین بازی و معرفت نگیرتت بابا ! پدرتــم ، این شماره ی همکارمه ، خواستم بگم من گوشیم خاموش شده , خواستی بیای دنبال ماشین به این زنگ بزن
من کافه ی بغل ادارم ،
راجع به مريم خانومم اومدم خونه مفصل به خدمتت می رسم !
ادامه مطلب
Power By:
LoxBlog.Com |